این نشست تخصصی با عنوان جذب دانشجویان بینالمللی و تأثیر آن بر ترویج علم، فناوری و نوآوری کشوردر روز چهارشنبه 10 ام شهریور 1400 در صفحه اینستاگرام کرسی یونسکو در ترویج علم بهصورت آنلاین برگزار شد.
در ابتدا خانم دکتر قدیمی با معرفی نشست و بیان موضوع بحث و معرفی سخنرانان، جلسه را آغاز کردند و با اشاره به موضوع جذب دانشجویان بینالمللی که در راستای فرآیند بینالمللی سازی آموزش عالی است و از سالها پیش در دیگر کشورها موردتوجه قرارگرفته است. این در حالی است عموماً ما در ایران با پدیده ارسال دانشجو بیشتر از جذب دانشجو بینالمللی مواجه بودهایم و جذب دانشجویان بینالمللی پدیدهای نو و جدید است و البته بینالمللی سازی فرصتی ایجاد کرده است تا دانشجویان به کشورهای دیگر غیر از چند کشور برتر و پیشرفته در جذب، روی بیاورند.
سپس آقای دکتر ذاکر صالحی با اشاره بهعنوان بحث و تأملی بر آن ادامه دادند که مفهوم جذب بهنوعی یک مفهوم یکطرفه است که در کشور، ما قرار است دانشجو را به سمت خود بکشانیم اما در ادبیات این موضوع در جهان از واژه Student mobility بهعنوان تحرک دانشجویی یا Student exchange مبادله دانشجویی استفاده میشود به این معنا که در کل سطح کره خاکی یک تحرک علمی و جابجاییهایی است که عدهای میروند وعدهای دیگر میآیند اگر ما هم از واژه تحرک بینالمللی دانشجویان استفاده کنیم به این معناست که بروند و بی آیند نه اینکه بروند و دیگر نیایند و این تحرک خود یک مزیتی برای ما دارد.
دکتر ذاکر صالحی پس از بررسی آثار خود در حوزهی بینالمللی سازی آموزش عالی، ادامه دادند: من معتقدم که بینالمللی شدن که جذب دانشجوی بینالمللی یک بخش کوچکی از آن است در حقیقت یک نوع نگاه به جهان است یک نوع فرهنگ است اما ما در ایران چند تا حکم تکلیفی داریم برنامه پنجم، برنامه ششم، نقشه جامع توسعه و یک سری اسناد ورقهای. درحالیکه بینالمللی شدن یک تغییر است یک برنامه همهجانبه است که رهبر میخواهد، رهبران جوان و جسوری در آموزش عالی نیاز داریم که این برنامه را گامبهگام هدایت کنند چون نیروهای مقاوم در برابر تغییر زیاد هستند
بینالمللی شدن یعنی سیال شدن در محیط بینالمللی، سیالیت Fluidity اما در شرایط تحریمی ایران، شاید ممکن نباشد اما حداقل در حالت ضعیف آنکه به معنای مقررات زدایی و تنظیم زدایی است میتوانیم آن را عملیاتی کنیم. مثلاً دانشجویی از ایران پذیرش گرفته و میخواهد ویزا بگیرد اگر این زمان 2 ماه طول میکشد آن را کوتاهتر کنیم تا اولویت دانشجو تغییر نکند و به کشور دیگری برود.
در حقیقت با بروکراسی سنتی و مدیران سنتی با عادات سنتی نمیتوان بینالمللی شد و دانشجوی بینالمللی جذب کرد؛ یعنی ما باید اول از نگهبان درب ورودی شروع کنیم اگر او بینالمللی شدن را فهم کرد و نحوه برخورد با دانشجویان بینالمللی را آموزش دید شما موفقید. درواقع کل بدنه کارکنانی مدیران اجرایی، مدیران میانی و مدیران عالی همه باید این مفهوم را درک کنند. دانشگاه نیز باید به این سمت برود که بنیانهایش را قوی کند اصلاً بینالمللی شدن یک دانشگاه یعنی اینکه انقدر قوی بشود تا سرریز شود به محیط پیرامون خودش، بدون آنکه نیاز بهحکم تکلیفی یا اسناد آنچنانی داشته باشد. آن موقع است که از خاورمیانه دانشجویان نخبه این سمت میآیند وقتی ببیند در رتبهبندیها دانشگاههای تهران علامه و… قویاند.
یکزمانی سخنرانی داشتم در رابطه با بینالمللی شدن در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران در آن جلسه گفتم که با دانشجویان عزیز افغانستانی خوب برخورد کنیم خوب آموزش و سرویس بدهم اخلاق خوب داشته باشیم
یک خانم دانشجوی دکتری که اهل افغانستان بود بلند شد و گفت این اولین بالاست که کسی من را افغانستانی خطاب کرد بجای واژه افغانی. اینیک واژه است اما درواقع یک نوع نگاه بهحساب میآید.
خاطره دوم من از یکی از روسای دانشگاهها است که در رابطه با بحران بودجه دانشگاه میگفت کسری بودجه دانشگاه را با پذیرش 100 دانشجو از اقلیم کردستان عراق تأمین تا این 2-3 میلیارد تومان را در بیاوریم من آنجا به فکر فرورفتم که این چه رویکردی است نسبت به دانشجوی خارجی که من بخواهم کمبودها و کسری بودجههایم را با آن جبران کنم! این دانشجو آمده که در حقیقت فرهنگ تو را غنی کند چون وجود او باعث تنوع فرهنگی میشود و هر فرهنگی که تنوع بیشتری داشته باشد غنای بیشتری دارد. متأسفانه نگاه بازاری و شرکتی در مدیران آموزش عالی ایران بهشدت اوج گرفته است.
این نوع نگاه در علوم تربیتی در حقیقت Education نیست. دانشجویی که فارغالتحصیل شده و آمده در کشور دیگری ادامه تحصیل بدهد فرهیخته است آمده که مسیر کمال و شکوفایی خودش رو طی کند نیامده است که بحرانها کم و کسری شمارا جبران کند در تعالیم دینی هم این نوع نگاه به انسان نباید باشد این نگاه کرامت انسانی نیست. دانشجوی خارجی باید قدر ببیند و در صدر بنشیند تا بتواند ادامه بدهد نه اینکه انصراف بدهد باید احساس کند وارد یک محیط فرهنگی غنیشده و گمشده خودش رو پیداکرده است و بیرون دانشگاه هم باید فرهنگ مدارا رو ببیند و احساس کند که ایرانیها برایشان نژاد، زبان، ملیت و رنگ هیچ تفاوتی ندارد.
درواقع دانشجو با وارد شدن در یک کشور وارد یک تعامل فرهنگی میشود و این تعامل باعث غنی شدن سطح آموزش میشود در اینجا یک بحث همتکاملی و همتطوری (Evolutionary) مطرح و با اشاعه فرهنگی باعث رشد دوطرفه میشود. در ژاپن هم که یک کشور صنعتی است و دانشگاههای صنعتی هم دارد در مقطعی احساس کردند از طریق همین دانشجویان خارجی و کارشناسان خارجی میتوانند یکدستی عجیبی که فرهنگ ژاپنی و سامورایی دارد را به هم بریزند چون احساس کردند این فرهنگ اگر تغییر نکند ژاپن رشد نمیکند در جا میزند چون هیچچیز جدید را نمیپذیرد بالاخره باید این فرهنگ یک انعطافی داشته باشد انسجام اجتماعی خیلی بالا باعث نپذیرفتن تغییر میشود.
حال باید پرسید این موضوع چه ربطی به ترویج علم دارد؟ در خیلی از کشورها جذب دانشجوی بینالمللی اهداف ترویجی دارد. اتحادیه اروپا طرح Erasmus را اجرا کرده است که در 27 کشور اروپایی تبادل دانشجو داشته باشند و فرهنگ جامع اروپایی شکل بگیرد. برای دانشجویان غیراروپایی هم طرح Erasmus Plus را در نظر گرفتند که از خاورمیانه پذیرش دانشجو دارند. در این طرح فقط اهداف فرهنگی مدنظراست بهاینترتیب که دانشجو بعد از پذیرش در یک خانواده مستقر میشود که به آن والد میگویند و والدین داوطلبانه این کار را میپذیرند اتاقی در اختیار این دانشجو آسیایی میگذراند. وظیفه این والد شناساندن فرهنگ اروپایی به آن دانشجو است. در استرالیا یک برنامه بهعنوان سفر به فرهنگ دیگر وجود دارد این نشان میدهد که بحثهای فرهنگی در کنار بحثهای اقتصادی جذب دانشجو وجود دارد. یک داستان ترویجی در خود زندگی دانشجویی در campus ها رخ میدهد. در آکادمیک کمپس خواهناخواه جریان اشاعه فرهنگی رخ میدهد. جریان ترویجی دیگری در حوزههای تخصصی اتفاق میافتد مثلاً دانشجویی که در ایران درس ایرانشناسی میخواند با فرهنگ ایران آشنا میشود و مؤلفههای فرهنگ تمدن ایرانی به او معرفی میشود همینطور رشتههای معماری، صنایعدستی، عرفان ایرانی اسلامی و…
بعد دیگری که در ترویج میتواند کمک کند همان رسوب دانشی که در فرایند Teach and learning رخ میدهد در سطح خرد در کلاسها. مثلاً در یک کلاس حدوداً از 30 نفر 10 نفر از کشورهای دیگر آمده باشد وقتی استاد مسئلهای طرح کند و راهحل بخواهد هر دانشجو با توجه تجربهای در کشور خود داشته راهحل میدهد و تنوعی رخ میدهد و این خود آوردهای برای دانشگاه دارد. در سر کلاسها، در سمینارها، در بازدیدها، سفرهای دانشجویی و تیمهای حل مسئله میتوان این رسوب دانش و ادغام دانش صورت بگیرد.
در قسمت پایانی دکتر ذاکر صالحی به ارائه راهکارهای خود به ترتیب زیر پرداختند.
«1- کل سیستم آموزش عالی را بهصورت یکپارچه در قالب یک اکوسیستم جامع ببینیم من معتقدم که الآن سیستم آموزش عالی مهیا نیست همه باید متعهد به بینالمللی شدن باشند و آن را فهم کرده باشند و کارگاههایی برای آموزش افراد باشد.
2- جذب دانشجوی خارجی را از یک فعالیت دولتی به یک فعالیت مدنی تبدیل کنیم همانند اراسموس پلاس
در حقیقت مردم را پایه کار قرار دهیم با اعتبارات دولت و بروکراسی دولتی بهصورت گامبهگام و اپسیلونی نمیشود اهداف بلند را پیش برد
3- به کمیت هم در کنار حفظ کیفیت توجه کنیم و به یک جرم بحرانی برسیم. در مقوله دانشجویان خارجی وقتی جرم دانشجویان کم باشد و مخصوصاً این تعداد در سطح کشور پراکنده باشند این موضوع گم میشود و تحول اتفاق نمیافتد. با توجه به این آمارهایی که وجود دارد یعنی این جرم بحرانی شکل نگرفته است و درزمینهٔ جذب دانشجویان خارجی ما هنوز یک تاجر و کاسب خورده پا هستیم. در مقایسه با مالزی و ترکیه که همتایان ایران هستند نه در مقایسه با آمریکا و کانادا. یا کشور امارات که شهر دانش (قریه المعرفه) تشکیل داده است و مرتب دانشجو پذیرش میکند.
4-نکته دیگر بحث نظام آماری است و اختلاف آماری که وجود دارد 3 آمار متفاوت از موسسه، سازمان امور دانشجویان و وزارت علوم. این نظام مغشوش باید به سامان شود.
5- برای یک شروع خوب بهتراست ما از بینالمللی شدن در خانه آغاز کنیم Internationalization at home اول خانه را آباد کنیم زیرساختها مهیا شود خودبهخود دانشجوی خارجی میآید. من در کتابچه زیرساختها و الزامات برای جذب دانشجوی خارجی 6 گروه زیرساخت مطرح کردم که هر گروه به دهها زیرساخت نیاز دارد زیرساختهای آموزشی، سیاسی، مدیریتی، اقتصادی فرهنگی و حقوقی همه اینها باید باشد تا بینالمللی شدن در خانه شکل بگیرد. مثلاً در بحث زیرساخت حقوقی اصل 81 قانون اساسی میگوید یک خارجی نمیتواند در ایران شرکت و موسسه ثبت کند حتی در حوزه خدمات مگر اینکه با مشارکت باشد و همچنین زیرساختهای دیگر که مهیا نیست.
6- درگاه واحد برای جذب دانشجویان بینالمللی داشته باشیم که تمام امور کنسلی، جذب و کارهای دانشگاه آنها در این درگاه انجام شود از این نظر مشکلات بوروکراتیک کاهش پیدا کند.
7- کار کردن روی شبکه دوستان: من این را در ادبیات جذب دانشجویان خارجی دیدم نه اینکه تجربه شخصیام باشد. یک دانشجو وقتی به اینجا بیاید و اینجا برایش خوشایند باشد بقیه دوستانش را به اینجا دعوت میکند و نیازی به بازاریابی ندارید
درنهایت ما در کتاب آموزش عالی و جذب دانشجویان بینالمللی به یک استراتژی تیپ رسیدیم که یک مثلث سهبعدی است که اگر در هر کشوری اجرا شود باعث موفقیت میشود.
- خدمات ارزان
- خدمات باکیفیت
- واقعشدن دانشگاه در یک منطقه خوش آبوهوا
بر اساس این بینش دانشگاه بینالمللی ما نباید در قزوین باشد بلکه باید در رامسر باشد.»
در بخش بعدی نشست آقای چیتساز زاده مدیر برنامه آفاق به ارائه سخنرانی پرداختند و سخنان خود را اینگونه آغاز کردند: یک قسمت کوچکی از مهاجران در ایران دانشجویان بینالمللی حاضر در کشور هستند. در سطح جهان 272 میلیون مهاجر در سطح جهان داریم که 5 میلیون دانشجوی بینالمللی هستند در سطح دنیا هم این درصد خیلی پایین است اما جمعیت مهمی هستند و میتوان گفت جزو نخبهترین بخشهای مهاجرین در سطح جهان بهحساب میآیند.
همانطور که میدانید مهمترین موسسهای که در این حوزه در امریکا کار پژوهشی و سیاستگذاری انجام میدهد موسسهای است به نام نفسا (انجمن آموزشدهندگان بینالمللی). نفسا عبارتی را در مورد دانشجویان بینالملل در سال 2019 مطرح میکند بدین مضمون دانشجویان بینالمللی شغل میآفرینند و پژوهش را پیش میبرند کلاسهایمان را غنی میکنند امنیت ملی را تقویت میکنند و تبدیل به بزرگترین سرمایهی سیاستهای خارجی آمریکا میشوند ما با این جملات اهمیت دانشجوی بینالمللی را برای یک کشور که ابرقدرت جهانی است میتوانیم درک کنیم
دستهبندی اهمیت دانشجویان بینالمللی در ابعاد اقتصادی، علم و فناوری، سیاسی و فرهنگی برای ایران به عبارت زیر است.
در بعد اقتصادی:
- دانشجوی بینالمللی ارزآوری دارد چون پرداخت شهریهاش با ارز خارجی است.
- ما با بحران صندلی خالی مواجههایم یک سری از ظرفیتهای دانشگاهی ما قابلیت جذب دانشجویان بینالمللی را دارند و میتوانیم یکقسمتی از این بحران را بهواسطه جذب دانشجویان خارجی به آن پاسخ بدهیم
- 3- اگر برای دانشجوی بینالمللی بعد از فارغالتحصیلی برنامه داشته باشیم ارتباط با او حفظ کنیم میتوانیم کالاهای دانش بنیانی که تولید کردیم را از طریق این افراد در کشورهای آنها توسعه دهیم و صادرات تولیدات دانشبنیانمان را بر پایه این فارغالتحصیلان بینالمللی از دانشگاههای ایران گسترش دهیم
در بعد علم و فناوری:
میتوانیم با نخبگان و کارآفرینان بینالمللی در همین کشورهای منطقه شبکهسازی کنیم افراد برای تحصیل به ایران بی آیند و وقتی برگشتند ما در پهنه خاورمیانه و غرب آسیا بتوانیم یک شبکهسازی با نخبهها داشته باشیم و از این طریق کالای علمی خود را با دانشگاهها و پارکهای علم و فناوری در کشورهای منطقه معرفی کنیم و این خود میتواند ابزار دیپلماسی علم و فناوری کشور و ابزار دیپلماسی آموزش کشور باشد.
بعد سیاسی:
ما بهعنوان یک کشور که در خاورمیانه جز قدرتهای منطقهای بهحساب میآییم اگر از این طریق اشاعه قدرت کنیم تصویر ایران در کشورهای دیگر بهبود پیدا میکند و ما را بهعنوان یک قدرت فرهنگی و علم و فناوری خواهند شناخت و این بسیار برای امنیت ملی ایران اهمیت دارد و کانال تحقق این امر کانون فارغالتحصیلان دانشگاهی میتواند باشد
نهایتاً در بعد فرهنگی:
افراد علاقهمند به ایران و علاقهمند به مذهب شیعه را به ایران جذب کنیم و درواقع کمک کنیم به فرهنگ فارسی و ایرانی اسلامی در کشورهای منطقه.
ایران در سال 2019 در شاخص جهانی نوآوری که درواقع کفایت اکوسیستم فناوری نوآوری کشورها را میسنجد رتبهاش 61 بوده ما بهازای این شاخص نوآوری در سطح جهان ما شاخص دیگری هم داریم تحت عنوان شاخص رقابتپذیری نخبگان اینکه کشورها چقدر توانایی جذب نخبگان رادارند را اندازهگیری میکند که درواقع یک مدل داده و ستانده دارد و عوامل مختلفی از توانمندسازی جذب، حفظ، مهارتهای فنی حرفهای، مهارتهای دانش جهانی و … در کشورها اندازهگیری و رنکبندی میکند ایران در این شاخص بهصورت کلی رتبهاش 102 از 190 کشور است. در اینجا یک شکاف وجود دارد در شاخص نوآوری رتبه ایران 61 اما در شاخص رقابتپذیری 102 یعنی علیرغم سرمایهگذاریهای بسیاری که روی اکوسیستم فناوری و نوآوری شده و باوجود زیرساختهایی که ایجاد کردیم، دانشگاهها را توسعه دادیم، فارغالتحصیلان بسیار زیادی که داریم، در تولید مقالات علمی بسیار پیشرفت کردیم اما این اکوسیستم نوآوری و فناوری ایران به محیط حتی منطقهای وصل نشده است چه برسد به جهانی. ما نمیتوانیم نخبگان کشورهای دیگر را راحت به داخل ایران جذب کنیم.
این شاخص جهانی، نخبگان را 3 دسته کرده است:
1-متخصصین و افراد صاحب مهارت
2-افراد کارآفرین
3-دانشجویان بینالمللی
در اکثر کشورها وقتی دانشجوی بینالمللی وارد کشور شد به علت اینکه نخبه است برنامهریزی میکنند که بماند و به آن کشور خدمت بکند حتی وقتی خارج شد ارتباط با او حفظ میشود. ما این مشکل و داریم که اکوسیستم ما به حدی از بلوغ رسیده اما به محیط بینالملل وصل نیست درواقع رشدش بهاحتمال خیلی زیاد متوقف خواهد شد.
برنامه ششم توسعه در بحث دانشجویان بینالمللی درواقع یک هدفی را تعیین کرده است و آن اینکه 1.8 درصد از دانشجویان مشغول به تحصیل باید دانشجویان بینالمللی باشند یعنی در افق برنامه تا سال آینده کشور باید 75 هزار دانشجو جذب کند.
از این میزان بر اساس آماری که دادهاند و البته اختلافاتی که در آمار وجود دارد و به آن اشاره شد و الآن یک از اختلافات رفع شده و دو تا آمار میشنویم و آنهم آقای دکتر آخوندزاده که مدیرکل امور دانشجویان غیر ایرانی سازمان امور دانشجویان کشور هستند در تاریخ 25 فروردین 1400 اعلام کردند 57 هزار دانشجوی بینالمللی در ایران داریم و موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی که بهنوعی نقش سازمان ملی آمار که برای کل سیستم حکمرانی کشور دارد را برای وزارت علوم تحقیقات و فناوری دارد آمار 21 هزار دانشجو بینالمللی را اعلام کرده است که این اختلاف خیلی شایان توجه است و البته یونسکو آمار موسسه پژوهش و برنامهریزی را قبول دارد از این تعداد 14 هزار دانشجوی افغانستانی و قسمت عمده آنها پذیرفته از کنکور سراسری هستند در ایران متولد و بزرگشدهاند درواقع دانشجوی بینالمللی نیستند ازاینرو وضعیت چندان مساعد نیست و اهداف برنامه توسعه چندان محقق نشده است.
حالا چرا اهداف برنامه محقق نشده است؟
ما در کتاب تحصیل در اینسوی مرزها به شناسایی موانع در مراحل جذب، تحصیل و نهایتاً فارغالتحصیلی دانشجویان پرداختیم:
در مرحله جذب:
1-قانون الزام تدریس به زبان فارسی به دانشجویان غیر ایرانی
زبان فارسیزبان علم نیست. با این کار ما پتانسیلی که میتوانیم دانشجو رو جذب کنیم و دانشجو تحصیل کند و در محیط غیر آکادمیک رفتوآمد کند و در این فضا زبان فارسی را یاد بگیرد را هم از دست میدهیم
نمونه همین کار کشور آلمان و فرانسه که تا 15 سال پیش همین رویکرد را داشتند ولی آن را تغییر دادند.
2-در آییننامه سال 1394 که برای دانشجوی شهریه پرداز نوشتهشده است یکبند وجود دارد که همانند مؤسسات اعزام که دانشجو اعزام میکنند یک سری مؤسسات جذب را مجوز بدهیم که به دانشگاهها برای جذب دانشجو کمک کنند. در کشورهای همسایه بازاریابی کنند اما تا امسال هیچ موسسه جذب دانشجویی بهصورت رسمی از سازمان امور دانشجویان مجوز نگرفته است.
در قسمت تحصیل:
1-ما برنامهای برای بهبود ادغام فرهنگی اجتماعی دانشجویان بینالمللی نداریم
دانشجویان بینالمللی در محیط دانشگاهها و شهر با ایرانیها اعم از همکلاسی و استاد یا کارمند دانشگاه یا مردم عادی تعارض فرهنگی دارند که درواقع از طرف ایرانیها به آنها تحمیل میشود و ما درواقع نتوانستیم یک برنامهای برای integration افراد اجرا کنیم
2-کارگاههای socio-cultural adjustment در همه کشورها وقتی دانشجوی بینالمللی وارد دانشگاههای دنیا میشود حتی دانشگاههای برتر دنیا یک دورهای دچار شوک فرهنگی میشود این دورهها را برگزار میکنند تا نحوه تعامل برقرار کردن را آموزش ببینند و ما چنین چیزی نداریم.
در مرحله فارغالتحصیلی:
ما عملاً دانشجوی بینالملل را رها میکنیم بعد اتمام درس بااینکه 4 سال تحصیلکرده 2 هفته به او وقت میدهیم تا از ایران خارج شود و اگر خارج نشود به ازای هرروز که در ایران بماند جریمه میشود این نوع رفتار اصلاً مناسب جذب دانشجو نیست در کشورهای دیگر After graduation ویزا میدهند. مثلاً در آمریکا 6 ماه وقت دارد اگر کار پیدا کند ویزایش تبدیل به ویزای کاری میشود در کانادا 2 سال است. مابعد اینکه دانشجویان را رها میکنیم و برمیگردند به کشورهایشان درواقع هیچ ارتباطی با آنها نداریم.
اما تمام اساتید ما که در خارج از کشور تحصیل کردند علیرغم اینکه 20 سال از زمان فارغالتحصیلیشان میگذرد هرسال بروشور از دانشگاه و دعوتنامه برایشان ایمیل میشود برای شرکت در اجلاسهای دانشگاه و… در حقیقت یک آیندهنگری و دید بلندمدت در این کار نهفته است و فارغالتحصیلان را ظرفیتهای سیاسی اقتصادی و فناوری بهحساب میآورند.
ایران نسبت به کشورهای منطقهای جایگاه موفقی در جذب دانشجو ندارد در مقابل کشور ترکیه غولی است در جذب دانشجوی بینالمللی بعد کشور عربستان، امارات و اردن در کشورهای عربی، همچنین در کشورهای آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و آسیای غربی درصورتیکه کشور ما بهجز در کشور افغانستان که تعداد دانشجویانش به ایران آنهم اکثراً دانشجویان مهاجر هستند، پذیرش دانشجو دارد و بعد بیشترین تعداد دانشجویان بینالمللی ما از کشور عراق است که درواقع ما پنجمین مقصد دانشجویان عراقی در جهان هستیم حتی دانشجویانش ما را بهعنوان مقصد اول و دوم انتخاب نمیکنند.
موضوع جذب دانشجویان بینالمللی، دو بعد دارد یکی Internationalization at home و Internationalization abroad
در بعد Internationalization at home:
اول سیاستهای موجود باید اصلاح شود و بعد دانشگاهها توانمندسازی شوند. اصلاح سیاستها هم در 4 موردبررسی و تقسیمبندی کردهایم:
- دورههای آموزش به زبان غیرفارسی را اجرا کنیم.
- مجوز اشتغال حین تحصیل و ویزای اشتغال پس از تحصیل برای دانشجویان فراهم کنیم
- بخش خصوصی به حوزه جذب دانشجو وارد شود.
- کانونهای فارغالتحصیلان هم هر چه سریعتر راهاندازی کنیم
دانشگاهها در سطوح مختلف دانش و فهم بینالمللی شدن ندارند بر اساس تجربه و ارتباطی که با دانشگاهها داشتیم عرض میکنم. با فعالیتهای ترویجی جدی باید نگاه سیاستگذاران و مدیران میانی و حتی مردم عادی نسبت به این موضوع تغییر کند و تعارضات فرهنگی کاهش پیدا کند.
در بعد Internationalization abroad:
1-دانشگاهها به علت ساختار اقتصاد آموزش عالی انگیزهای برای بازاریابی در کشورهای همسایه ندارند. این باعث شده جز دانشگاههای تهران و شریف بقیه دانشگاهها برای دانشجویان پاکستانی و عراقی و لبنانی هم شناختهشده نیستند.
2- دانشگاههای ما باید در لیست مورد تأیید وزارت علوم کشورهای دیگر قرار بگیرند ولی برای تلاش نکردند.
فیلم کامل نشست را در لینک زیر در آپارات میتوانید مشاهده کنید: