مصاحبه با محمدرضا محمدی نخبه افغانستانی

لطفا خودتان معرفی کنید و رزومه تحصیلی خودتان را برای ما بیان کنید
آقای محمدی: محمدرضا محمدی هستم دانشجوی کارشناسی ارشد میکروب شناسی پزشکی دانشگاه تربیت مدرس تهران.
کارشناسیام را در دانشگاه شهر قدس خواندم و الان هم در انستیتو پاستور ایران در بخش اپیدمیولوژی زیر نظر آقای دکتر اسماعیلی روی پایان نامهام کار میکنم.
بنده یک سال در آزمایشگاه تشخیص طبی در آزمایشگاه کیان مهر کرج مشغول بودم و یک سال هم در آزمایشگاه درمانگاه شبانهروزی رازی و یک سال هم در آزمایشگاه بهارستان شهریار که الان هم در آزمایشگاه بهارستان شهریار به طور پاره وقت مشغول هستم.
من متولد 1373 در شهر غزنی افغانستان و در ولسوالی ناوور منطقه خَواط هستم. در اونجا زندگی کردیم که البته پدرم قبل از انقلاب ایران آمده بود و بعد پدرم تصمیم گرفت که خانواده را هم به ایران بیاورد از طریق پسر عمویم اقدام کرد و پسر عمویم ما رو از افغانستان به ایران آورد. سال 1378 وارد ایران شدیم و در اینجا یک زندگی عادی را داشتیم در شهرستان شهریار. همهی فامیل همین جا بودند و من در سن 7 سالگی وارد مدرسه شدم در دبستان معراج درس میخواندم و راهنمایی را در مدرسه شهید رحمانی، عذرخواهی میکنم دبیرستان را در مدرسه شهید رحمانی.
دوره راهنمایی را در مدرسهی آیت الله خامنه ای خواندم. در دبیرستان علاقهی من به رشتهی تجربی بود و خانواده تشویق میکردند که درس بخوانم و مشوق من پسر عمویم بود خیلی تشویق کردند که من درس بخوانم. ایشان دکترای علوم سیاسی دارند دانشگاه شهید بهشتی خواندند و خیلی تشویق میکردند که من حتماً ادامه تحصیل بدهم.
بعد از اینکه رشتهی تجربی رو انتخاب کردم وارد دانشگاه که شدم رشتهی میکروب شناسی را انتخاب کردم چون علاقهی خاصی به این رشته داشتم. وقتی که وارد دانشگاه شدم با اساتیدم ارتباط خیلی خوبی داشتیم الان هم در ارتباط هستم. با جناب آقای دکتر بهزادی که الان هم با ایشان در زمینهی مقاله کار میکنیم و بسیار به من لطف دارند. چون ایشان هم من را خیلی تشویق میکردند که حتماً ادامه تحصیل بدهم.
تجربه زندگی در ایران را برای شرح دهید
در ایران مشکلاتی هم در زندگی داشتیم بحث اینکه وقتی که ما مستأجر بودیم میخواستیم خانه بگیریم بالاخره به ما این اجازه رو نمیدادند که خانه و ملک به نام خودمان زده بشود با اینکه کارت شناسایی هم داشتیم و مشکلاتی چون بحث بیمه درمانی هست که الان اگر تمامی مهاجرینی که کارت اقامتی دارند بتوانند بیمه درمانی دریافت کنند خیلی خوب میشود. البته میتوانند بیمهی سلامت بگیرند اما هزینهی بسیار هنگفتی را باید پرداخت کنند و این برایشان مشکلساز هست. مشکلات دیگری در ایران نیست و خب من از اینکه در ایران زندگی میکنم خوشحالم چون ایران یک کشور هم مذهب، هم فرهنگ است و آداب و رسوم یکسانی داریم و خب من هیچ موقع احساس غربت نکردم در ایران.
آیا در محیط دانشگاه و کار در ایران با تبعیضی از سمت ایرانیان روبرو شده اید؟
در طی این چند سالی که در اینجا زندگی کردم و در محیط کار، دانشگاه، اساتید به هیچ وجه تبعیض قائل نشدند و همینطور دانشجویان و اساتید خیلی به من لطف داشتند و من تا الان هرچه دارم از همین اساتید هست. و الان هم با اساتید دانشگاه مقطع قبلی ام و همینطور اساتید مقطع کارشناسی ارشد همکاری میکنیم در زمینه نگارش مقاله، من خودم با اساتیدم 17 مقاله نوشتیم که 5 مقاله ISI هست و هنوز هم باهم همکاری میکنیم.
دانشگاه های ایران و افغانستان به لحاظ کیفیت چه تفاوتی دارند؟
کیفیت دانشگاه های ایران و افغانستان تفاوت خیلی زیادی دارد. من در سال 1393 که به دلیل ویزای دانشجویی افغانستان رفتم دانشگاه های آنجا را سر زدم و سطح علمی و امکاناتی که دانشگاه افغانستان دارد نسبت به ایران بسیار ضعیف است. ایران خوشبختانه امکانات بسیار خوبی دارد، کتابهای علمی و خیلی کتابهای زیادی هست اینجا که بشود به عنوان رفرنس از آنها استفاده کرد اما در افغانستان کتابها بسیار کم هستند و اساتید هم از جزوه استفاده میکنند برای تدریس، کتاب بسیار کم است اکثراً میآیند از ایران کتاب میگیرند. با این حال دانشجویان افغانستان، دانشجویانی که در انجا تحصیل میکنند، دانشجویان بسیار لایقی هستند. من با چند تا از دانشجویان در افغانستان آشنا شدم چون اساتیدی که در آنجا تدریس میکنند اساتیدی هستند که فارغالتحصیل از ایران هستند. چون از ایران درس خواندند و به افغانستان رفتند همان دانشی که در اینجا یاد گرفتند را همانجا برای دانشجویان، تدریس میکنند اما خب از نظر امکانات ضعیفتر هست.
به نظر شما اقامت ویژه نخبگان چه کمکی به رشد تحصیلی و شغلی شما میکند؟
بنده در ايران میتوانم کار کنم در آزمایشگاههای تشخیص طبی، آزمایشگاههای بیمارستان و اما به طور مستقل خودم حق تأسیس آزمایشگاه ندارم و شرکتهای دانش بنیان هم به صورت مستقل خودم نمیتوانم تأسیس کنم. اما اگر اقامت ایران را داشته باشم میتوانم در ایران آزمایشگاه تأسیس کنم و اینکه چه به صورت مستقل و چه به صورت شراکت و میتوانم برای تأسیس شرکت دانش بنیان هم اقدام کنم. اما اگر اقامت اینجا را نداشته باشم خب زمینهی کاری برای من سختتر میشود. در افغانستان که فعلاً بحث امنیت هست اگر امنیت باشد که من میتوانم در آنجا مشغول به کار بشوم اما مشکل همین امنیت هست که فعلاً نمیشود روی افغانستان حساب کرد.
دلیل انتخاب ایران برای من این بود که چون کشور هم مذهب و هم فرهنگ هستیم در اینجا خب من خیلی راحت میتوانم درس بخوانم و خیلی راحت میتوانم ارتباط برقرار کنم با اساتید اینجا و خودم هم علاقه دارم که در اینجا ادامه تحصیل بدهم و همین جا کار کنم و اگر بتوانم اقامت اینجا را داشته باشم و به صورت قانونی اینجا مشغول به کار بشوم.
آیا به فکر اقامت در کشور های دیگر هستید؟
به فکر اقامت در کشورهای دیگر نیستم چون خانواده همین جا هستند و من علاقه دارم که همین جا کار کنم اما اگر زمینه کاری برای من اینجا مهیا نباشد در غیر این صورت خب من مجبور میشوم که به اقامت در کشور دیگری فکر کنم در غیر این صورت اگر در ايران من بتوانم کار کنم و زمینه شغلی برای من فراهم باشد هیچ موقع از ایران نخواهم رفت.
اگر افغانستان امنیت حاکم بشود و یک کشور با ثبات، اگر اوضاع افغانستان بهتر بشود و امنیت حاکم بشود من حتماً به کشور خودم برمیگردم و در انجا خدمت میکنم به مردم عزیزم. اما اگر امنیت آنجا نابسامان باشد و امنیت خوب نباشد من ایران را ترجیح میدهم چون بعد از افغانستان ایران کشور دوم من هست و من برای کار هم اینجا را انتخاب میکنم.