آفاقزندگی و تحصیل در ایران

گفتگو با محمد شهنواز دانشجوی هندی در ایران

در یک عصر روز پاییزی، آقای شهنواز را به دفتر برنامه آفاق (پژوهشکده سیاست‌گذاری دانشگاه شریف) دعوت کردیم تا گپ و گفتی با او داشته باشیم.

محمد شهنواز اهل دهلی‌نو است، 25 سال سن دارد، به‌راحتی فارسی صحبت می‌کند و دو سالی می‌شود که در ایران ساکن است. شهنواز صحبت‌های خود از تجربه ورود و زندگی‌اش در ایران را این‌گونه آغاز می‌کند: «من در هند در لیسانس زبان فارسی خواندم. در رشته من به‌عنوان یکی از مواد درسی بود. در آنجا با زبان فارسی آشنا شدم و خیلی خوشم آمد و تصمیم گرفتم به اینجا بیایم و زبان فارسی را ادامه بدهم. در آنجا تاریخ زبان فارسی خواندم. زبان فارسی 80 سال به‌عنوان زبان رسمی در هند بود. در مکان‌های تاریخی در هند به زبان فارسی نوشته شده بود و این خیلی در انتخاب رشته زبان فارسی بر روی من تاثیرگذاشت.

اول که به ایران آمدیم سه ماه آموزش زبان فارسی دیدیم بعد برای ثبت‌نام به دانشگاه رفتیم و بعد از شروع کلاس‌ها 3 روز بعد کرونا آمد. در زمان ثبت‌نام من و دوستانم یک مقداری اذیت شدیم البته هنوز ثبت‌نام ما کامل نشده قرار هست از هند آخرین مدرک تحصیلی‌مان را بیاوریم اما سیستم دانشگاه ما طوری هست که بعد از اتمام درس سه سال بعد به ما مدرک اصلی را می‌دهند.»

  • چگونه با دانشگاه علامه آشنا شدید؟ و چه چیزی باعث شد اینجا را برای درس خواندن انتخاب کنید؟

در دهلی‌نو یک‌خانه فرهنگی فارسی هست که فکر کنم برای بنیاد سعدی باشد یک استادی به اسم آقای شکراللهی در آنجا هستند که با من ارتباط خوبی دارند ما یکدیگر را در یک سمینار دیدیم ایشان به من پیشنهاد تحصیل در ایران را دادند و من قبول کردم

  • برای گرفتن ویزا مشکلی نداشتید؟

چرا من برای گرفتن ویزا 4 ماه معطل شدم و تقریباً دیگر امیدم رو از دست دادم؛ که بالاخره آمد. من و دوستان دیگرم که از هند آمده‌ایم یک مشکل دیگری هم داریم برای خروج و تمدید ویزا که خیلی طول می‌کشد به‌صورت معمول تقریباً یک ماه از زمانی که درخواست خروج می‌دهیم و تا زمانی که با درخواست موافقت کنند یک ماه طول می‌کشد.

  • کیفیت آموزش و اساتید را در ایران چگونه می‌بینید؟

کلاس‌های آنلاین اصلاً خوب نیست. بعضی از اساتید کل جلسه رو ضبط می‌کردند و داخل سایت قرار می‌دادند و موقعی که ما آموزش را می‌دیدیم استاد خواب بود هیچ ارتباطی برقرار نمی‌شد و این باعث شد که علاقه ما برای درس خواندن از بین رفت؛ و این به نظرم برای همه‌ی دانشجویان سخت است با هر رشته‌ای.

  • با دانشجویان ایرانی چقدر ارتباط داشتید؟

اصلاً هیچ ارتباطی صفر.

  • چرا فکر می‌کنید این‌طور است؟

خب چون در خوابگاه همه در اتاق خودشان هستند و دانشجویان افغانستانی با خودشان رابطه خیلی محکمی دارند هر شب دسته‌جمعی باهم بازی می‌کنند درواقع ارتباطی بین ایرانی‌ها و خارجی‌ها در خوابگاه شکل نمی‌گیرد.

  • اتاقتان در خوابگاه چندنفره ست؟

اتاق ما در خوابگاه اول که آمده بودم 4 نفره بود اول برایم سخت بود یکی از بنگلادش و دو نفر عراقی بودند

الآن دو نفریم من و یک افغانستانی. افغانستانی‌ها خیلی خونگرم و صادق هستند عرب‌ها هم خوب‌اند اما نه به حد افغانستانی‌ها. بچه‌های چینی و کره‌ای هم هستند که خیلی در ارتباط سرد و سخت هستند نه لبخندی و نه روی گشاده‌ای البته من تجربه و روایت خودم را می‌گویم و قضاوت کلی نمی‌کنم. بعضی‌اوقات با دانشجویان کشورهای مختلف بحث‌های سیاسی اجتماعی می‌کنیم من خیلی ناراحت می‌شوم زمانی که مثلاً وضعیت کشورهای عرب یعنی سوریه و فلسطین را می‌شنوم چون ما هیچ‌وقت جنگ را ندیدیم به خدا من هر وقت این‌ها رو می‌شنوم دلم بیرون می‌آید.

  • از تجربه‌هایتان در خوابگاه برای ما روایت کنید.

«در خوابگاه از پاکستان، روسیه، کره، چین و … دانشجو هست. فعلاً در حال حاضر افغانستانی‌ها بیشتر هستند. امکانات خوابگاه خیلی خوب هست. دو باشگاه‌داریم مشکل وای فای نداریم اگر چیزی هم خراب شود سریع برای تعمیر آن می‌آیند. ایرانی‌ها در یک ساختمان جدا زندگی می‌کنند درواقع من مشکل خاصی نداشتم زمانی که به خوابگاه آمدم یک‌جور زندگی جدید را تجربه کردم زبان و فرهنگ جدید. در ابتدا دل‌تنگی داشتم و اینکه غذای شما من را خیلی اذیت کرد هرروز مجبور بودم برنج بخورم و غذاهای بدون ادویه ناچار شدم خودم آشپزی کنم به مادرم زنگ زدم از او آشپزی یاد گرفتم و برایم از هند ادویه فرستادن.

  • تجربه شما از برخورد با افراد خارج از خوابگاه چگونه بوده است؟

من خیلی برونگرا هستم با دیگران راحت ارتباط برقرار می‌کنم و دوست می‌شوم بیشتر دوستان من خارجی هستند که در خوابگاه پیدا کردم دوست‌های ایرانی هم دارم که در سوشال مدیا آشنا شدم.

یا مثلاً «ناقابله!» این ناقابل گفتن داستانی دارد برای خودش! تعارف ایرانی‌ها من را خیلی اذیت کرد. هفته اول بود که به ایران آمده بودم با تاکسی به‌جایی می‌رفتم وقتی که خواستم کرایه را حساب کنم راننده گفت قابلی ندارد حالا چند بار تکرار کرد با خودم گفتم شاید مهمان‌نواز است و پول نمی‌خواهد داشتم پیاده می‌شدم که نگاهی به من کرد و گفت کجا کرایه‌ات را حساب کن!

در اوایل ورودم به ایران با دوست شیرازی‌ام خیلی صمیمی شدم. زمانی که اعلام کردن به خاطر کرونا تعطیل‌شده نمی‌خواستم به هند برگردم چون در آنجا کسی اصلاً فارسی صحبت نمی‌کند اگر برمی‌گشتم نمی‌توانستم زبان فارسی یاد بگیرم تصمیم گرفتم که در همین‌جا بمانم این مسئله را با دوست شیرازی‌ام در میان گذاشتم و گفتند که به خانه من بیا من 3 ماه با خانواده آن‌ها زندگی کردم و اصلاً حس نکردم که خارجی هستم یا جز خانواده‌شان نیستم در آنجا همه‌چیز برایم فراهم کردن. این نشان‌دهنده این هست که ایرانی‌ها مهمان‌نواز هستند.

من قبل از آمدن به ایران فکر می‌کردم در جمهوری اسلامی ایران همه مسلمان هستند به مسجد می‌روند و مقید به نماز و روزه گرفتن هستند؛ اما این‌گونه نیست. شما هر جای دنیا رو بگردید مسلمان‌هایی مثل مسلمانان شبه‌قاره هند (هند و پاکستان و بنگلادش) نمی‌توانید پیدا کنید این مسلمانان خیلی روش زندگی کردنشان بر اساس اسلام و قوی هست. من بچه‌های عرب را در خوابگاه می‌بینم خیلی خوشم نیامد مثلاً روش نمازخواندن در ادب است اما بچه‌های عرب با لباس زیرپوش نماز می‌خوانند اما ما این مسئله را رعایت می‌کنیم.

در اینجا هم بعضی از مسائل برایم ناراحت‌کننده است مثلاً بزرگ‌ترین عید مسلمانان عید فطر و عید قربان است اینجا کسی اهمیت نمی‌دهد. یک موضوع ناراحت‌کننده دیگر این‌که اینجا به خاطر فشار اقتصادی دولت ایران خیلی از جوان‌های ایرانی میگویند ما به دین اعتقادی نداریم چون این دولت به ما به اسم دین ظلم می‌کند آخر تو به دولت و حکومت چه‌کار داری برای دین‌داری؟ در هند در ماه رمضان افراد بسیار مقید به‌روزه گرفتن و عبادت کردن هستند 95 در صد مسلمانان به خاطر عبادت در این ماه، روزها را عبادت و شب‌ها کار می‌کنند.

  • مردم عادی وقتی می‌فهمند هندی هستید چه واکنشی نشان می‌دهند؟

خیلی خوشحال می‌شوند با من عکس می‌گیرند. راننده‌های تاکسی فیلم‌های هندی که دیدند را برایم داستان می‌کنند مثلاً فیلم شعله را کل ایران دیده‌اند (با خنده).

  • به لحاظ اخلاقی و رفتار مردم ایران رو چطور دیدید؟

همه جای جهان آدم‌های خوب و بد دارند نمی‌شود کلاً تعمیم داد اما من تجربه‌های منفی هم داشتم. یک معامله داشتم در زمینه صادرات و واردات، با یک فردی می‌خواستم کارکنم زمانی که رفتم سفارش بگیرم در جلسه دوم وقتی گفتم با توجه سفارشتان این مبلغ را باید پرداخت کنید گفت که این قیمت را قبلاً به من نداده بودید و خیلی بد بود من حرفی نداشتم و معامله را فسخ کردم.

یا یک اتفاق دیگر، یکی از دوستانم می‌خواست گوشی‌اش را رجیستری کند به یک فردی پول دادیم گفت دو روز بعد بیایید و به ما رسید هم نداد. دو روز بعد که رفتیم گفت شما کی هستید! این‌جور آدم‌ها در کل جهان هستند بر این اساس نمی‌شود کل مردم را قضاوت کرد.

  • فکر می‌کنید با همه خارجی‌ها این‌طوری برخورد می‌کند و اگر ایرانی بودید هم این کار و می‌کرد؟

خارجی بودن من اینجا هیچ تأثیری نداشت.

  • به این فکر کردید یک روز با دختر ایرانی ازدواج کنید و در اینجا زندگی کنید؟

در ایران ازدواج کردن بسیار سخت است. به خاطر فشار اقتصادی و تحریم‌ها. به نظر من ایران خیلی کشور قوی هست اگر بجای ایران هر کشوری این تحریم‌ها را داشت نابود می‌شد. بیشتر افراد با یک شغل نمی‌توانند زندگی بگذرانند اما در هند این‌طوری نیست اگر استاد دانشگاه یا معلم مدرسه باشید می‌توانید با حقوق آن یک زندگی آرام داشته باشید من حتی در اینجا به سینما هم رفتم و بازیگری هم کردم اما آن‌طور که باید پول نمی‌دهند.

  • تابه‌حال مجبور شدید کار هم بکنید؟

بله ما روزهای پیچیده هم داشتیم پول نداشتیم بعضی از دوستانم هم هستند که در مغازه‌ها فروشندگی کردند. من هم دو سال پیش موقتاً کار می‌کردم که حق‌وحقوقم را ندادند من مجبورشدم به خانواده‌ام فشار بیاورم و از آن‌ها پول بگیرم. برای فرستادن پول هم دچار مشکل شدم از صرافی و بانک‌ها هم به خاطر تحریم هم نمی‌شود پول به ایران فرستاد. در واقع خانواده‌ام به آقای شکراللهی که در هند هستند روپیه می‌دادند و یکی از بستگان ایشان در اینجا به من ریال می‌دادند.

  • الآن در اینجا حساب بانکی دارید یا نه؟

بله دارم و کارت عابر هم دارم و تابه‌حال هم قطع نشده فقط یک‌بار به بانک رفتم و همه فرم‌ها را پرکردم برای تلفن‌بانک، کارمند بانک گفت شما بروید من نیم ساعت دیگر کارتان را انجام می‌دهم الآن سه ماه گذشته و هنوز انجام ندادند.

  • وقتی درس شما به اتمام رسید و خواستید که به هند برگردید بعداً انگیزه‌ای دارید که ارتباط خود را با دانشگاه حفظ کنید یا هرچند وقت یک‌بار به اینجا سر بزنید یا به دیگران توصیه کنید به ایران بیایند؟

من که خیلی دوست دارم در اینجا بمانم و می‌خواهم راه تجاری در اینجا پیدا کنم چون اصل مقصود من از یادگرفتن فارسی در اینجا تجارت بود. فقط نمی‌دانم چگونه می‌توانم ویزای خودم را به ویزای کاری و تجاری تبدیل کنم.

  • تصور کنید رئیس دانشگاه شما روبرویتان نشسته است و از شما می‌خواهد برای زندگی راحت‌تر و بهتر دانشجویان خارجی در ایران پیشنهادان را مطرح کنید چه چیزهایی به او میگویید؟

من هیچ مشکلی با ایران ندارم به‌جز کلاس‌های آنلاین و غذا. اگر بخواهیم هرروز خودمان خرید کنیم و غذا تهیه کنیم خیلی به خرج میفتیم اگر پول نداشته باشیم مجبوریم غذا از خوابگاه بگیریم اما غذای خوابگاه واقعاً کیفیتش خیلی پایین هست. من قبل از آمدن به ایران قرار شد بورسیه الف بشوم یعنی این‌طور به من گفتند وقتی به اینجا میاییم به ما کمک‌هزینه تحصیل می‌دهند اما وقتی آمدیم خبری از پول نبود حالا من تقریباً 5-6 فرم درخواست بورسیه پر کردم اما تابه‌حال پاسخی به آن داده نشد. غیر از غذا و کلاس‌های آنلاین مشکل خاص دیگری به ذهنم نمی‌رسد فقط این گرانی‌ها و افزایش قیمت دلار آزاردهنده است من با دلار یازده تومانی به ایران آمدم و الآن خیلی زیاد شده است.

  • اگر دانشجوی هندی تصمیم بگیرد برای درس خواندن به ایران بیاید به او چه توصیه‌ای می‌کنید؟

اول ‌از همه می‌گویم که باید با خود پول زیادی بیاورد. در مورد غذای اینجا هم حتماً به او می‌گویم چون ما در هند غذای بسیار تند و پر ادویه می‌خوریم اما اینجا وضع خیلی متفاوت است. ولی من زندگی کردن در ایران را خیلی دوست دارم. ایران برای زندگی کردن یکی از بهترین کشورها در دنیا هست اگر فشار اقتصادی نباشد. ایران زیباست امکانات بسیاری هست مردم آرام هستند. امنیت در اینجا بهتر از هند هست.

1 دیدگاه

  1. سلام. مهرآبادی هستم دانشجوی دکتری ی زبان‌های باستانی دانشگاه تهران. لطفا شماره محمد شهنواز دانشجوی هندی را در صورت توافق ایشان به من بدهید. پایان نامه سنسکریت است و می خواهم ببینمش. با سپاس ۰۹۱۶۶۶۵۹۳۸۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا