اجبار تحصیل به زبان فارسی؛ درست یا غلط!؟

پژوهشگر برنامه آفاق در یادداشتی در روزنامه فرهیختگان بر اهمیت توجه به مسئله اجبار آموزش به زبان فارسی پرداخت.
تحصیل به زبان فارسی برای تمام دانشجویان بینالمللی در ایران اجباری است. تحصیل دانشجوی بینالمللی در ایران، یک سال بیشتر طول میکشد و سال اول صرف آموزش به زبان فارسی میشود و تا زمانی که دانشجو مدرک بسندگی یا نمره قبولی در آزمون سامفا (سنجش استاندارد مهارتهای فارسی) را ارائه نکند اجازه تحصیل در رشته تخصصی خود را نخواهد داشت. این سیاست اجباری نشاندهنده موارد زیر است:
متولیان آموزش زبان فارسی توانایی و خلاقیت کافی جهت پاسداشت و ترویج زبان فارسی را ندارند و به اجبار قانونی روی آوردهاند.
برای دانشجویان بینالمللی گرفتن مدرک بر یادگیری زبان فارسی ارجحیت پیدا کرده است.
تخطی از این مصوبه در رشتههایی که محتوای غیرفارسی دارند (پزشکی، مهندسی و علوم پایه) اتفاق میافتد.
فساد در پایاننامهنویسی و انجام تکالیف درسی برای دانشجویان بینالمللی رواج پیدا کرده است.
سیاست اجبار به تحصیل به زبان فارسی باعث کاهش تقاضای تحصیل در ایران شده و اتباع خارجی که مایل به تحصیل به زبانی دیگر هستند را از ورود به ایران محروم کرده است. درحالی که با اتخاذ یک سیاست کارآمد، میتوان دانشجویان را در طول تحصیل، تشویق به یادگیری زبان فارسی کرد. سیاستی که اکثر کشورهای دانشجوپذیر همچون آلمان، فرانسه، روسیه و ترکیه دنبال میکنند. برای مثال در کشور ترکیه به دانشجویانی که در طول تحصیل خود زبان ترکی را جایگزین زبان انگلیسی کنند، تخفیف شهریه داده میشود. در ایران اما به دلایل زیر از سیاست اجبار آموزش به زبان فارسی برای دانشجویان بینالمللی دفاع میشود.
زبان فارسی باید به زبان علم تبدیل شود.
آموزش به زبانهای دیگر باعث تضعیف زبان فارسی میشود.
مشتاقان به تحصیل به زبان فارسی بسیار زیاد هستند و ضرورتی برای جذب دانشجوی غیر نیست.
با زیرساختهای موجود (بهخصوص کمبود استاد مسلط) توسعه رشتههای غیرفارسیزبان ممکن نیست.
تمامی استدلالهای بالا نشاندهنده ضعف متولیان و مسئولان است. در زمینه تبدیل زبان فارسی به زبان علم باید گفت که این موضوع ارتباطی به آموزش دانشجویان بینالمللی ندارد بلکه به حوزه تولید علم و بهخصوص معادلسازی واژگان، چاپ کتاب و مقاله مربوط میشود. کمبود زیرساختها و نبود استاد مسلط به زبانهای دیگر را نیز میتوان با جذب استادان توانمند ایرانی و بینالمللی از میان برد و بالاخره با ارائه آموزش باکیفیت و تبلیغات کافی میتوان تعداد زیادی دانشجوی بینالمللی جذب کرد.
بررسی قوانین، سیاستها و نهادهای متولی
طبق ماده 15 قانون اساسی زبان و خط مردم ایران زبان فارسی است و اسناد، مکاتبات، متون و کتب درسی باید با این زبان باشد. در این ماده صحبتی از اتباع غیرایرانی نیست. هدف قانونگذار حفظ و توسعه زبان فارسی بهعنوان یک عنصر هویتبخش و وحدت آفرین برای افرادی است که تابعیت، تعلق و وابستگی ملی و میهنی به ایران دارند. اینکه فردی بهعنوان گردشگر، دانشجو یا مسافر چند ماه یا چند سال را در ایران بگذراند و ملیت و تابعیت دیگری داشته باشد شامل این قانون نمیشود. البته درصورتیکه کسی متقاضی کسب تابعیت ایرانی باشد باید زبان فارسی را بداند و به این زبان درس بخواند و مکاتبه کند. سیاست اجبار به تحصیل دانشجویان غیرایرانی به زبان فارسی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1386 اتخاذ گردید. با توجه به این مصوبه بسیاری از دانشگاههایی که دروس آنها بر پایه زبان انگلیسی بود به مشکل برخوردند و درخواستهای متعددی برای تجدیدنظر به شورا ارسال شد. در سال 1389 به برخی دانشگاهها (دانشگاههای تهران، علوم پزشکی تهران و صنعتیشریف) بهصورت آزمایشی طی 5 سال اجازه تدریس به زبان غیرفارسی در واحدهای بینالمللی داده شد. اگرچه این مصوبه تمدید نگردید اما هنوز هم اغلب دانشگاهها (بهخصوص در رشتههای پزشکی، فنیمهندسی و علوم پایه) بهصورت غیررسمی و بهخصوص در مقاطع تحصیلات تکمیلی کلاسهای بینالمللی خود را به زبان انگلیسی برگزار میکنند.
متولی اصلی آموزش زبان فارسی به دانشجویان بینالمللی، مراکز آزفا (آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان) در دانشگاهها است. تاکنون ارزیابی جامعی از عملکرد کیفی این مراکز و موفقیت برنامههای آموزشی آنها در توسعه زبان فارسی برای دانشجویان و دانشآموختگان بینالمللی انجام نشده است. اما با توجه به اینکه آنها در یک محیط غیر رقابتی فعالیت میکنند، به آفتهایی مثل مدرکمحوری و درآمدمحوری دچار شدهاند. سازمانهای متولی دیگر نیز وضعیت قابل قبولی ندارند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و صداوسیما برنامه ویژهای برای ترویج زبان فارسی و فرهنگ ایرانی برای دانشجویان بینالمللی ندارند. دانشگاهها و استادان بهخصوص در مقاطع تحصیلات تکمیلی نیز در یک سردرگمی هستند. درحالیکه کلاسهای تحصیلات تکمیلی به زبان انگلیسی برگزار میشوند، پایاننامه و رسالهها باید به زبان فارسی نوشته شوند. اکثر این دانشجویان در نگارش پایاننامه و رساله خود دچار مشکل میشوند و به روشهای غیرمعمول روی میآورند.
آمار دانشجویان بینالمللی در ایران نشان میدهد که اکثریت دانشجویان بینالمللی در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنند. این در حالی است که دانشگاههای ایرانی در رشتههای فنی و مهندسی، علوم پزشکی و علوم پایه در منطقه سرآمد بوده و در رتبهبندیهای جهانی دانشگاهی دارای رتبههای بالا هستند. اجبار تحصیل به زبان فارسی باعث شده است که متقاضی تحصیل در این رشتهها در ایران نیز کاهش یابد.
چه باید کرد؟
ترویج زبان فارسی و تبدیل آن به زبان علم آرزوی هر ایرانی است. بااینحال هیچ کار فرهنگی با سیاست اجبار به نتیجه مطلوب و پایدار نمیرسد بلکه دلیل اصلی کاهش توجه به یادگیری زبان فارسی، کمکاری متولیان و بیعلاقگی دانشجویان است. درصورتیکه سیاست اجبار با یک سیاست تشویقی جایگزین شود و اجازه آموزش به زبانهای دیگر نیز داده شود، نهتنها زبان فارسی تضعیف نمیشود، بلکه به جذب بیشتر دانشجو و ایجاد محیط رقابتی و پویا کمک میکند. تجربه کشورهایی مثل آلمان و فرانسه و دیگر کشورها نشان داده که بهترین سیاست برای ترویج زبان فارسی، رفع موانع جذب دانشجو و سپس اتخاذ سیاستی تشویقی برای هدایت دانشجویان در جهت آموزش و یادگیری زبان فارسی است.